باب الحوائج
اى کاظم آل محمّد!
اى مهار حکمت و حلم، بر دهان کف آلود خشونت و خشم!
غضب، از حلم تو خشمگین مىشد، صبر از تو بى طاقت مىگشت، و زندانبانان، اسیر صفا و عبّودیت تو مىشدند، و محبس به محبس، شبزندهدارى تو را جابجا مىکردند، زندان به زندان، ایمان ذکر و تهجّد تو را به بند مىکشیدند،
سلام بر تو، که وارث نیکان و آبرو بخش نیاکانى!
سلام بر تو، که نیازمندان را باب الحوائجى.
سلام بر سجادهاى که از اشکهایت خیس مىشد، و بر زمینى که پیشانى و صورت بر آن مىنهادى، و بر آن دستها، که به درگاه خدا مىگشودى،
سلام بر کُند و زنجیرى که از بوسه بر دست و پایت، قداست یافت،
سلام بر مرقد نورافشانت، که آسمان تیره عراق را روشن ساخته است.